*عشق فرا تر از باورها *( دوستت دارم )*

کپی برداری از ابزار و نوشته وب با ذکر نام نویسنده و منبع استخراج مانعی ندارد

*عشق فرا تر از باورها *( دوستت دارم )*

کپی برداری از ابزار و نوشته وب با ذکر نام نویسنده و منبع استخراج مانعی ندارد

منو ببخش

منو

ببخش عزیز من اگه می گم باهام نمون

دستای

خالیمو ببین آخر قصه رو بخون

 

ترانه ای رو که برات گفته بودم فروختمش

با

پول اون نخ خریدم  زخم دلم رو بستمش

همسفر

شعر و جنون عاشق ترین عالمم

تو

عشقتو ازمن بگیر من واسه تو خیلی کمم

بین

من و تو فاصله است  یک در سرد آهنی

من

که کلیدی ندارم   تو واسه چی در می زنی

این

در سرد لعنتی  شاید که نخواد وا بشه

قلبتو

بردار و برو قطار داره سوت می کشه

همسفر

شعر و جنون عاشق ترین عالمم

تو

عشقتو از من بگیر من واسه تو خیلی کمم

من واسه تو خیلی کمم

نوشته شده توسط فرهاد در شنبه بیست و ششم اسفند

1385 ساعت 9:39 | لینک ثابت | یک نظر

 

جغد بارون خورده ای تو کوچه فریاد می زنه

زیر دیوار بلندی یک نفر جون میکنه

کی می دونه تو دل تاریکه شب چی می گذره

پای برده های شب حصیر زنجیره غمه

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده

من اسیرسایه های شب شدم

شب اسیر تور سرده اسمون

پا به پای سایه ها باید برم

همه شب به شهرجنون

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده

چراغ ستاره ی من رو به خاموشی می ره

بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره

تاریکی باپنجه های سدش از راه می رسه

توی خاک سرده قلبم بذر کینه می کاره

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده

مرغ شومی پشت دیوار دلم

خودش واین ورو اون ور می زنه

تورگهای خسته ی سرده تنم

ترس مردن داره پر پر می زنه

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد