*عشق فرا تر از باورها *( دوستت دارم )*

کپی برداری از ابزار و نوشته وب با ذکر نام نویسنده و منبع استخراج مانعی ندارد

*عشق فرا تر از باورها *( دوستت دارم )*

کپی برداری از ابزار و نوشته وب با ذکر نام نویسنده و منبع استخراج مانعی ندارد

تیک تاک تو

 

ثانیه ها در گذر است،لحظه ها می گذرند،عمرمان سپری می شوداما همچنان نشسته ایم

.

تیک تاک،تیک تاک،صدایی که هیچ وقت به آن توجه نکرده ایم

.

صدایی که اگر با دقت به آن گوش دهیم متوجه می شویم چه لحظه ها و ثانیه ها و دقیقه هاست که عمرمان راتلف کرده ایم و می کنیم

.

ما همگی در گذر لحظه ها گم شده ایم،در درون زمان حل شده ایم و هیچ به فکر آینده نیستیم

.

در هیاهوی این دنیا به همه چیز فکر می کنیم به جز صدای تیک تاک ساعت

.

به جایی می رویم که در آن همه در آن به کاری مشغول است.یکی در حال رقص و پایکوبی،دیگری در ماتم و عزا

.

یکی در حال تدریس و دیگری در اتظار ورود غنچه ای به این جهان تا با گفتن قدم نو رسیده مبارک کرور کرور پول به پایش بریزد

.

دوباره به اتاق خود باز می گردیم به دور از هیاهو و جنجال و سر و صدا در گوشه ی تاریک و خاموش اتاق می نشینیم و دوباره تنها صدایی که می شنویم همان صدای تیک تاک ساعت است و باز

.........

ثانیه ها در گذر است،لحظه ها می گذرند اما همچنان نشسته ایم

.

منو ببخش

منو

ببخش عزیز من اگه می گم باهام نمون

دستای

خالیمو ببین آخر قصه رو بخون

 

ترانه ای رو که برات گفته بودم فروختمش

با

پول اون نخ خریدم  زخم دلم رو بستمش

همسفر

شعر و جنون عاشق ترین عالمم

تو

عشقتو ازمن بگیر من واسه تو خیلی کمم

بین

من و تو فاصله است  یک در سرد آهنی

من

که کلیدی ندارم   تو واسه چی در می زنی

این

در سرد لعنتی  شاید که نخواد وا بشه

قلبتو

بردار و برو قطار داره سوت می کشه

همسفر

شعر و جنون عاشق ترین عالمم

تو

عشقتو از من بگیر من واسه تو خیلی کمم

من واسه تو خیلی کمم

نوشته شده توسط فرهاد در شنبه بیست و ششم اسفند

1385 ساعت 9:39 | لینک ثابت | یک نظر

 

جغد بارون خورده ای تو کوچه فریاد می زنه

زیر دیوار بلندی یک نفر جون میکنه

کی می دونه تو دل تاریکه شب چی می گذره

پای برده های شب حصیر زنجیره غمه

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده

من اسیرسایه های شب شدم

شب اسیر تور سرده اسمون

پا به پای سایه ها باید برم

همه شب به شهرجنون

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده

چراغ ستاره ی من رو به خاموشی می ره

بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره

تاریکی باپنجه های سدش از راه می رسه

توی خاک سرده قلبم بذر کینه می کاره

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده

مرغ شومی پشت دیوار دلم

خودش واین ورو اون ور می زنه

تورگهای خسته ی سرده تنم

ترس مردن داره پر پر می زنه

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده

دلم از تاریکی ها خسته شده

همه ی در ها به روم بسته شده